حضرت نور
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31





جستجو





  فرودگاه بغداد..   ...

 

جمعه در فرودگاه بغداد….

این ماجرا هزار بار در من بازخوانی شد.

هر بار بااین جمله دراخبارجان دادم.

روح بلند حاج قاسم آسماني شد.

ناگهان رفت وزهجرانش گشت چشمان ماخیس

  گرچه منفجر شد تنش اما بدنش بود قابل تشخیص

ای عراق همه مااز تو دلگیریم

  هزارها دلاور دادیم وهنوز هم میدیم

آخ از هر خبری که از سمت تو آمد

پیرشد سر  از هر مصیبتی که از سمت تو آمد.

بردی این بار سردار دل را

  آن علمدار رئوف خوش دل را

  تعداد موشک ها که بر سرش آمد سه تا بوده

مثل حسین اجلش بازخم، تیر سه شعبه بوده

رفت مرد میدان علی، رفت علمدار بی ادعای ولی

رفت وبعد از او آرامشی نماند

با رفتش بغض در گلوی پیر ما ماند…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1401-10-13] [ 08:54:00 ب.ظ ]





  فاطمیه   ...

فاطمیه یعنی مادری زخمی شده 

سیلی خورده وپهلو شکسته شده

فاطمیه یعنی علی دلشکسته شده

زینب یتیم وحسین بی مادر شده

فاطمیه یعنی چادرمادرخاکی شده

یعنی در سوخته ومیخی آتشی شده

فاطمیه یعنی گلی از باغ غم پرپر شده

یعنی لگدی وسیلی روی زخمی فشرده شده

فاطمیه یعنی باید بمیری با دیدن هر در

فاطمیه یعنی باید دل بشکنه بادیدن هر مادر

فاطمیه آتش است آتش سوزان

فاطمیه یعنی باید بسوزی از عذاب وجدان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-10-08] [ 11:43:00 ق.ظ ]





  گل سوخته...   ...

سخت ترین قسمت میدونین کجا بود!همون جا که روضه خوان میگف: 

داشت غسلش میداد ناگهان دستش به پهلویش خورد همون جا دقیقا روضه خوان میگه علی زانو زد گف : جان علی فدایت، پهلویم با پهلویت شکست. من میدونم دو پهلو چجوری کمرت روشکست آقا  فقط میخام بدونم آن چند پهلوی روز دهم چکار دلت کرد؟! 💔 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:08:00 ق.ظ ]





  تابوت عشق...   ...

چه صبری داری پدرم وقتی پیکرش را حمل کردی راستش رو بگو چند بار در مسیر زانو زدی چند بار مردی وآخرش زنده شدی  چندبار آه کشیدی واز حسرت امون بریدی راستش را بگو زیر عبا چه دیدی  دو پهلو شکسته؟ یا بیشتر دیدی؟ کدام زخم سخت تر بود ؟ زخم چشمش یا پهلو یا سینه؟ یا اصلا جای سالم دیدی؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:07:00 ق.ظ ]





  فراق یار...   ...

 

غسلش داد کفنش کرد در ها رو بست همه جا تاریک بود  آروم زانو زد بین دو دست زهرای زندگی رو بغل کرد  آروم در گوشش گفت: فاطمه علی هستم!  اشک های خونین پدر روی چشم های زخمی مادر سرازیر شد  مثل اینکه درد مادر زیاد شد چشم ها رو باز کرد گفت علی آرام گریه کن.. 💔 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:06:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما