حضرت نور
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو





  زخم پهلو   ...

چشم مادر درد دارد بچه ها، زخم شده وگریه با چشم زخم درد دارد بخدا

بچه ها بیاید امشب برویم مدینه اشک مادر را پاک کنیم

با ترک یک گناه دل مادر را شاد کنیم

بیاید گریه کنیم ناله کنیم هر در روببینیم باز بشه، زهرا زهرا صدا کنیم.

بیاید فاطمیه بماند تاابد یادگار 

برای زن ،زندگی،آزادی بماند ماندگار

بیاید به گوش عالم برسانید گر دنبال حقوق بشر وزنان هستن،

از اولین ناحقی در حق یک زن دفاع کنیم

  باید انتقام را شروع کنیم  به چه گناهی سیلی بخورد مادرمون؟ بعد سیلی پهلو بشکند از مادرمون؟ به چه گناهی چادرش خاکی بشه سوخته وآخرش دلشکسته بشه؟!

چرا کسی از حقش حرفی نزد؟ 

هیچ اعتراضی برای سلب خانه اش نزد!

آه چه حسرت ها دارد این قلب حزین کی شود انتقام آن دخت یتیم! 💔 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-10-08] [ 11:01:00 ق.ظ ]





  فاطمیه   ...

قتل  دخت مصطفی  افسانه  نیست

سینه زن ،مرثیه خوان دیوانه نیست

چهل سندجمله صحیح ومستند

همه از مخالفان شد برای ماسند

اینجا بازدرشهر نبی  چه غوغا شده 

این قوم باز کافر ومرتد از دین شده

ندای دادن که برای بیعت با خلیفه

علی باید بیاید و هم رای باسقیفه

بشنو ای محمد ناله ی دخترت

را بنگر این نبی زخم در و سیلی را

علی دست بسته به مسجد رفت

بعد تواز این منزل آرامش رفت

فاطمه ی  تو بعد توپرپر  شده

حیران ومحزون در مدينه شده

خانه ات را بر سرش آتش زدن

   بی اصالت  آمدن کتکش زدن

  حجابی نداشت دخت تو ای محمدا

ناله کرد،صدا کرد ادرکنی وا محمدا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 11:00:00 ق.ظ ]





  اشتیاق زهرا   ...

اشتیاق زهرا علی را از خونه برون کرد

ورنه از خونه آمدنش دشوار است

اهل یثرب همه خوابند وعلی بیدارست

آهسته می‌شست به گمانش زهرا بیدارست

عمریست با زهرا مدارا کرد

ه اینچنین زخمی برای زهرا دوا نکرده

سرفه هایش قاتل جان علی شده

بس که خون در این سینه جمع شده

علی بی رمق،خسته،کل شب ندیدم چشم بسته

با هر آهی از زهرایش معذرت خواست

یک ضربتی آن لحظه‌ علی روی پهلویش خواست آمد

با شرم وحیا کنار قبر مصطفی دستی گرفت

احمد آمدوزهرا را از دست دامادش گرفت

نگاهی کرد یاسش نیلوفر شده

چشم سرخ وپهلو شکسته شده

تا که ماهش را علی خاک کرد

خنده ها راعلی با زهرا خاک کرد

همه عمر شریک غم هم بودند این دو یار

 آخرش یکی با ضربت پهلو دومی با ضربت ابن ملجم شدبی قرار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:59:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم