راحت زدی لگد اما راحتی در این خانه نماند! زهرا رفت و علی یک روز در دنیا راحت نماند! آمدی با دلی پر از کینه زدی ضربتی بر در آل رسالت از وقتی که آمدی یک شب زینب علی خواب آرام نداشت. بشکند دستت ای که با دستت سیلی زدی آمدی بعد سیلی لگدی به جنین بی گناه… بیشتر »
کلید واژه: "تازیانه به زینب"
رقیه… ای یادگارنینوا ای طفل بی سرپناه ای دخت شاه کربلا شیرین زبان بودی وصدایت رابریدند. آه از کربلا،چقدر اونجا موهایت راکشیدند. از پدر یک انگشتر وازتو یک گوشواره به زور کشیدند،به زور کشیدند. آه از آن لحظه که کاروان از کوفه راهی شام شد. سه ساله با… بیشتر »
آخرین نظرات