حضرت نور
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو





  لگد های کینه...   ...

 

راحت زدی لگد اما راحتی در این خانه نماند!

زهرا رفت و علی یک روز در دنیا راحت نماند!

آمدی با دلی پر از کینه زدی ضربتی بر در آل رسالت

از وقتی که آمدی یک شب زینب علی خواب آرام نداشت.

بشکند دستت ای که با دستت سیلی زدی

آمدی بعد سیلی لگدی به جنین بی گناه زدی!

راستش رابگو چند بار در را لگد زدی؟!

وقتی سیلی زدی خاتمی در دست گذاشتی؟

راستش را بگو با کدوم ضربت بیشتر عذابش دادی

با کدام زخمت آه عمیقی کشید ! 💔 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-10-08] [ 11:05:00 ق.ظ ]





  خردسال نینوا   ...

رقیه…


ای یادگارنینوا ای طفل بی سرپناه
ای دخت شاه کربلا

شیرین زبان بودی وصدایت رابریدند.

آه از کربلا،چقدر اونجا موهایت راکشیدند.

از پدر یک انگشتر وازتو یک گوشواره به زور کشیدند،به زور کشیدند.

آه از آن لحظه که کاروان از کوفه راهی شام شد.

سه ساله با قاتل پدر راهی شام شد.

 

در مسیر،چشم بسته از سوختن خیمه ها بودی

 

بر سر نیزه سرعلمدار وباباندیده بودی!

 

رسیدی شام رقیه جانم چشمانت راباز کن!

 

قتلگاه که نبودی،خرابه میزبانی از علمدار کن.

 

بگو به عمو
پاهای تاول زده وبغض وناله های بابا،بابا..
قلب عمه را کباب می‌کرد!

بگو باهر ندای یاعلی، شمرسیلی به صورت دخت زهرا میزد.

 

بگو زیر تازیانه درخرابه های شام فریاد جگر خراشت خشم دشمن را افزون می‌کرد.

باهر ناله ای عدو سیلی به صورت خسته ات میزد.


سیلی چشم تو، زخم در را دوباره تکرارمیکرد.
دوباره زینب را بیچاره می‌کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-06-10] [ 03:43:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم