📜 تنها پناه
✏️ من با كولهبار بزرگى از تجربهها، در بنبستها ماندهام.
منى كه ضعفهايم را ديدم و با همين ضعفها، به سوى قدرتها و پناهگاهها رو آوردم، اكنون در پناهگاهها هم تنها هستم و با تمام علم و قدرتم و با تمام سلاح و جمعيّتم و با تمام تمركز و رياضتم، اسير وسوسهها و پراكندگىها و ترسها و حيرتها و جهلها هستم.
✏️ من اكنون مىفهمم كه تنهايم، كه غريبم، كه حتى در پناهگاههايم در زير آوارم…ديگر نه علمى و نه مكتبى و نه قدرت و جمعيتى و نه خود اصيل انسانى و رياضتى، هيچكدام برايم راهگشا نيستند، ابعاد ضعف من خيلى بزرگتر از آن است كه با اين قطرهها شستشو شود…
✏️ من تمام پناهگاههايى كه در زندگى انسان و در زندگى فردى خودم سراغ داشتم، بر سرم آوار شدهاند. من در پناهگاههايم گزيده شدهام و در اين قلعههاى امن ضربه خوردهام.
✏️ تو هنگامى مىتوانى پناه خدا را بفهمى و نياز به او را احساس كنى که اينگونه جارى شده باشى و به بنبست رسيده باشى!
📄 برشی از کتاب
📚 تنها پناه
[یکشنبه 1403-11-07] [ 11:41:00 ق.ظ ]