ای کشتی نجات بشر دستمان بگیر
ماییم غرق موج خطر دستمان بگیر
بر ما که در کمین بلا گیر کرده ایم
با چشم مرحمت بنگر دستمان بگیر
شیعه کم و محب گنهکارتان زیاد
درهم محب و شیعه بخر دستمان بگیر
ما؛ ای حسین، مسلم و هانی نمی شوییم
ما و همین دو دیده ی تر دستمان بگیر
از دست غیر دشنه ی دشنام می خوریم
از دست دوست خون جگر دستمان بگیر
راهی که پیش روست، دراز است و پای لنگ
ای روی نیزه رفته سفر دستمان بگیر
زینب اشاره کرد به سر، گفت یاحسین
ای بر خیام سایه ی سر دستمان بگیر
از قامت رشیده ی زن های خیمه ات
جز سایه ای نمانده اثر دستمان بگیر
رو کرد بعد بر سر عباس و گفت آه
ماه منیر، قرص قمر دستمان بگیر
هم بر لباس پاره ی ما سایه سار باش
هم بر رخ سه ساله سپر دستمان بگیر
امیر عظیمی
[جمعه 1401-10-30] [ 01:02:00 ق.ظ ]