شکستی از داغ هجران و دوری بانو

آمدی دنبال برادر خسته از راه بانو

گاهی می‌گویی علی گاه می‌گویی رضا

  گاه می‌گویی بیا گاه می‌گویی حالاچرا

دخت موسی خسته وحیران همچو زینب دلش خسته از هجران شده..

رسیده قم ورمق نمانده  خواهر رضا بی برادر برایش توان نمانده..

اما باز هم سهل است قضیه ، باسر برادر نرفته ومجلس دشمن ندیده

معصومه درست داغ اصحاب دیده اما، درد نی وسیلی نچشیده

زینب کجا وفاطمه کجا رضا کجا وسر روی نیزه کجا؟!

احترامت همه جا حفظ شد دخت علی

همچو نسیمی آمدی قم ونور حق شد منجلی

آمدی و آمدنت بی برادر سخت شد بانو

اما همچو زینب سب وشتم نشنید ی بانو

عمه ات زینب خسته واسیر اما تو به قم ، خلوت محراب گزیدی بانو

آمدی وهمه فدای قدم هایت شدن

همچو زینب روی خار ندویدی بانو

عمه ات خسته دنبال پناه تو به خلوت ما رسیدی بانو

صبرت به سر رسید وناله ی سربریده داری

  تا آخرین نفست روضه عمه ات در مجلس داری

برادرت غریب و تو چه غریبانه آرزوی دیدار داری

پر کشیدی ودر دلت حسرت در آغوش گرفتن برادر داری

برایت بگویم در کربلا چه شد  بغل کرد عمه ات برادر غریبش را اما،

 یک لگد یک سیلی ویک داغ برد

با سب وشتم وداع کرد برادرش را اما  تو با احترام  وآرام آرام کوچه به کوچه قم رفتی

عمه آرام باش هر فاطمه که هست سهمش آه است.  با ناله واشک وبی کسی همراه است .

نامت همچو نامت مادرت ماند سرافراز

ای که همه عالم به فدای خاک پایت

قم را مقدس کردی باقدم های زهرایی

همه بانوان با برکتت شدن دختران زهرایی

رفتی وداغ ماند در دل شیعیانت

  زخم سیلی ودر را تکرار کردی

چشیدی شهد شهادت را

  چشم بستی در آغوش  مادر

از همه ما بیشتر دردت را میفهمد مادر

 

 

 

ای که جان فاطمه فدای مادر…💔

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1401-08-13] [ 09:15:00 ب.ظ ]