مزاربی چراغ ،داغ دل زهرا!

غریبانه آمده ایم دعا کنیم.
امانه…ماکجا وغریبی تو کجا!


مولایم!
تو بزرگ‌تر از آن بودی که در ذهن کوچک بشر بگنجی.
غريب بودی،مظلوم بودی!
چندین بار خیانت دیده بودی، آخرش هم در خانه ات، زهر را خورده بودی.
مگه مظلوم تر از تو کجا؟!
پیکر مقدست مگر چه آزاری داشت که اینگونه تیر باران شود.
مگر از تو چه دیده بودن.
وتا الان بادیدن غربت مزارت، جگرهامان در شعله‌های حزن و خشم می‌لرزد و سینه‌هامان از آن همه غربت و خاموشی، غمگسار می‌شود.


مولایم!
آمده‌ام؛ با تمام دلم، با قدم‌های احساسم، با حضور هر چه تمام ارادتم.

آمده‌ام؛ تا فانوس‌های روشن اشک‌هایم را، بر مزار بی‌چراغت، بیاویزم!

آمده‌ام تا از تو برای تو بخواهم،آمده ام بگویم امام حسنم بزار امام حسنی بمانم.
زائر حرم بی حرم باشم.

آمده‌ام،کبوترانه آمده‌ام ! تا از دستان مهربانت، آب و دانه بدهی!

آمده‌ام؛ با دسته دسته یا کریم‌های اخلاص و محبّت، تا شاید لحظه‌ای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم.

 

 

همچو تو از مدینه دل سیرم.
آمده امشب تاسرت دامن گیرم.


یااباالقاسم!

گاهی کن نگاهی،لطفی،شفاعتی،طلبی!
از راه کربلا مدینه بطلب زیارتی❤‍🩹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1401-06-13] [ 04:43:00 ب.ظ ]