شنیدم علی اصغردر حرم بود.. مادر وچند عمو بی دست وپا بود.. شنیدم حرم به خون کشیدن.. شنیدم در محراب شهیدی دیدن.. شنیدم پهلویی شکسته بود.. چند سیلی هم روچشم چند مادر بود.. شنیدم کبد یکی پاره پاره شنیدم پیری خادم حرم افتاده بی چاره.. شنیدم دختری سه… بیشتر »
آخرین نظرات