حضرت نور
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31





جستجو





  کشکول   ...

حکیمی​ گوید:هر که جهان را بر آخرت ترجیح دهد به شش کیفر خدایی گرفتار شود:

 

سه در جهان وسه در آخرت.

 

در جهان:آرزوی بی پایان.
حرص وآز شدیدی که به هیچ چیز قانع نشود.
نچشیدن شیرینی ایمان در حال عبادت.

 

در آخرت:

هول روز قیامت
حساب سخت.
حسرت دور و دراز.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1401-10-14] [ 04:21:00 ب.ظ ]





  قاسم سلیمانی..   ...

 

چشمان نائب مولا را بارانی کردی

باخبر رفتنت شهر را پریشان کردی

علی روی  پیکرت بغض کرد ودستش لرزید

ای عصای دست علی دلم برای دل علی ترسید

بغض کرد وعدو به بغض غربت علی خندید

رفتی وبعد تو در شهر نه، در کل دنیا غوغا شد

قاسما تو برای شهادت ماهم دعا کن..

موضوعات: بدون موضوع, غدیر ولايت  لینک ثابت



[سه شنبه 1401-10-13] [ 08:59:00 ب.ظ ]





  علمدار..   ...

۰

 

کجارفتی یهو؟!!!

خواب شیرین وبیداری تلخ!

جانم به فدایت این رفتن که بی خداحافظی بود… رفتی وچشمان علی خونی شد،سردار غرق درخون آرام بخواب علمدار، اینجا کوفه نیست که علی با چاه درد دل کند اینجا جای ابوموسای اشعری وابرهه ها نیست نیرنگ دشمن وخائن گر هزار رنگ است سید نورانی وعلوی مامثل جدش زرنگ است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:57:00 ب.ظ ]





  جان فدا..   ...

 

میخواهم برای عضو عضوت روضه بخوانم…

به گمانم از هرمولایی که رفتی حاجتی خواستی،

پس برایت از روضه ی آنها می‌خوانم…

برای دست بریده ات روضه ی عباس

برای جسم تیکه تیکه ات روضه ی علی اکبر

  وبرای آن انگشتر روضه ی گودال …

برای  محاسن سفیدت رجز حبیب بخوانیم.

برای آتش کنارت روضه ی در وحمله…

ازترس هیبتت در روز نه! در شب عدو حمله کرد یک ضربتی زد عدو در زمین نه !در آسمان فرار کرد.

اهل همت ،مرد عمل،سردار دل.. نمیدانم

توچندمین بودی از313تن در دل سپاه منتقم 

خوابیدی! آرام بخواب، با خواب تو یک جهان شد بیدار ،ای علمدار سفرت بخیر ختم شد

شب جمعه به گمانم لحظه ندبه خواندنت ملاقاتت با حضرت یار شد

ای جان به قربان تو وصاحب نامت

قاسم شدی  درمیدان وهمچون او سربلند شد نامت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:56:00 ب.ظ ]





  سردار دلها..   ...

 

شبی که دست سلمان علمدار قطع شد،

 آن شب همه خنده های وطن قطع شد.

ای شیر وطن افتادی وبعد از تو همگی شیر شدن گمان کردن علی تنهاست و بعد تونامردا، مرد شدن

هر کدام به بهانه ی عشق به وطن ،شعاری داد نمی‌دانن علی برای این وطن جان سلمان داد

تورابطه ی زیبای عشق به وطن را با دست قطع شده ات پیوند زدی…

رفتی وبارفتنت زخمی بر دل پیر فلک زدی

  روضه ی تو نیز به گودال کشید

 داغ آن خاتم به دل ها حسرتی کشید

دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی

 امیدهس که بدون اون دست هم پاشی؟!

 اشک ما شد روان از هر دوعین

سخت است زخم آن جبین..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:55:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما