حضرت نور
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            





جستجو





  علمدار..   ...

۰

 

کجارفتی یهو؟!!!

خواب شیرین وبیداری تلخ!

جانم به فدایت این رفتن که بی خداحافظی بود… رفتی وچشمان علی خونی شد،سردار غرق درخون آرام بخواب علمدار، اینجا کوفه نیست که علی با چاه درد دل کند اینجا جای ابوموسای اشعری وابرهه ها نیست نیرنگ دشمن وخائن گر هزار رنگ است سید نورانی وعلوی مامثل جدش زرنگ است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1401-10-13] [ 08:57:00 ب.ظ ]





  جان فدا..   ...

 

میخواهم برای عضو عضوت روضه بخوانم…

به گمانم از هرمولایی که رفتی حاجتی خواستی،

پس برایت از روضه ی آنها می‌خوانم…

برای دست بریده ات روضه ی عباس

برای جسم تیکه تیکه ات روضه ی علی اکبر

  وبرای آن انگشتر روضه ی گودال …

برای  محاسن سفیدت رجز حبیب بخوانیم.

برای آتش کنارت روضه ی در وحمله…

ازترس هیبتت در روز نه! در شب عدو حمله کرد یک ضربتی زد عدو در زمین نه !در آسمان فرار کرد.

اهل همت ،مرد عمل،سردار دل.. نمیدانم

توچندمین بودی از313تن در دل سپاه منتقم 

خوابیدی! آرام بخواب، با خواب تو یک جهان شد بیدار ،ای علمدار سفرت بخیر ختم شد

شب جمعه به گمانم لحظه ندبه خواندنت ملاقاتت با حضرت یار شد

ای جان به قربان تو وصاحب نامت

قاسم شدی  درمیدان وهمچون او سربلند شد نامت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:56:00 ب.ظ ]





  سردار دلها..   ...

 

شبی که دست سلمان علمدار قطع شد،

 آن شب همه خنده های وطن قطع شد.

ای شیر وطن افتادی وبعد از تو همگی شیر شدن گمان کردن علی تنهاست و بعد تونامردا، مرد شدن

هر کدام به بهانه ی عشق به وطن ،شعاری داد نمی‌دانن علی برای این وطن جان سلمان داد

تورابطه ی زیبای عشق به وطن را با دست قطع شده ات پیوند زدی…

رفتی وبارفتنت زخمی بر دل پیر فلک زدی

  روضه ی تو نیز به گودال کشید

 داغ آن خاتم به دل ها حسرتی کشید

دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی

 امیدهس که بدون اون دست هم پاشی؟!

 اشک ما شد روان از هر دوعین

سخت است زخم آن جبین..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:55:00 ب.ظ ]





  فرودگاه بغداد..   ...

 

جمعه در فرودگاه بغداد….

این ماجرا هزار بار در من بازخوانی شد.

هر بار بااین جمله دراخبارجان دادم.

روح بلند حاج قاسم آسماني شد.

ناگهان رفت وزهجرانش گشت چشمان ماخیس

  گرچه منفجر شد تنش اما بدنش بود قابل تشخیص

ای عراق همه مااز تو دلگیریم

  هزارها دلاور دادیم وهنوز هم میدیم

آخ از هر خبری که از سمت تو آمد

پیرشد سر  از هر مصیبتی که از سمت تو آمد.

بردی این بار سردار دل را

  آن علمدار رئوف خوش دل را

  تعداد موشک ها که بر سرش آمد سه تا بوده

مثل حسین اجلش بازخم، تیر سه شعبه بوده

رفت مرد میدان علی، رفت علمدار بی ادعای ولی

رفت وبعد از او آرامشی نماند

با رفتش بغض در گلوی پیر ما ماند…

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:54:00 ب.ظ ]





  فاطمیه   ...

فاطمیه یعنی مادری زخمی شده 

سیلی خورده وپهلو شکسته شده

فاطمیه یعنی علی دلشکسته شده

زینب یتیم وحسین بی مادر شده

فاطمیه یعنی چادرمادرخاکی شده

یعنی در سوخته ومیخی آتشی شده

فاطمیه یعنی گلی از باغ غم پرپر شده

یعنی لگدی وسیلی روی زخمی فشرده شده

فاطمیه یعنی باید بمیری با دیدن هر در

فاطمیه یعنی باید دل بشکنه بادیدن هر مادر

فاطمیه آتش است آتش سوزان

فاطمیه یعنی باید بسوزی از عذاب وجدان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-10-08] [ 11:43:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما