💢 خطبه فراموش نشدنی
♦️ آنچه که از بیانات زینب کبری علیهاالسلام باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبری علیهاالسلام را نشان می دهد. خطبه فراموش نشدنی زینب کبری علیهاالسلام در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهار نظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیق ترین و غنی ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است.
🎙 امام خامنه ای مدظله العالی؛ ۱۳۸۹/۰۲/۰۱.
🚩 رحلت جانسوز ام المصائب، عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد.🚩

❤️ عشق به امیرالمؤمنین علیه‌السلام 
🔹 مقدس اردبیلی از دنیا رفت؛ 

عالِـمی ایـشـان را در خـواب دیـد و

پرسید چه چیزی دست شما را در 

آن دنیا گرفت؟ 
مقدس اردبیلی به حـرم امـام عـلی 

علیه‌السلام اشاره کرد و گفت: اول 

عشقِ به این آقا و بعد نماز شب‌ … 
البته نماز شب‌ها هم فـقـط به آبروی 

امیرالمؤمنین علیه‌السلام قبول شده.

.

♻️ پدر، روزت مبارک
در روایات معصومین وارد شده است که انسان دارای دو نوع پدر است؛ یکی پدری که منشأ تولد و پیدایش انسان است و دیگری پدر معنوی که عهده‌دار تربیت و کمال روحی و معنوی اوست.
بر این اساس می توان گفت همه معصومین (ع) به لحاظ نقش تربیت معنوی و روحانی و هدایت و ارشاد امت، حق پدری بر گردن جامعه دارند. بر همین اساس، علما که هدایت مردم را بر عهده دارند خصوصا رهبر و ولی فقیه که هدایت جامعه اسلامی را به دوش می‌کشند، پدران معنوی هر یک از ما هستند.
بر همین اساس از پیامبر (ص) نقل شده است: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ؛ من و علی دو پدر این امت هستیم. ( بحارالأنوار ۱۶ ۹۵ باب ۶)
 قدر پدرهایتان را بدانید چه رهبر معظم انقلاب که حق پدری را به بهترین وجه به جا آورده و چه پدری که منشأ تولد شماست خصوصا اگر در قید حیات است و اگر از دنیا رفته (مثل پدر من) با عمل خیر و اهدای صلوات بر پیامبر روحش را شاد کنید.

مناجات نامه سردار شهید اسکندری :

( #ماه_رجب )گذشت و من از خود نگذشتم

خدایا چرا غافل هستیم؟ چرا خواب رفتیم؟ چرا ظلمات تنمان و قلبمان را گرفته؟ چرا نور تو ، ولایت تو محبت تو در وجودمان کم رنگ شده؟

شهید عبدالله اسکندری آرزویش شهادت بود و سر انجام هم به آرزویش رسید وی در اول خرداد 1393 در حین ماموریت بر اثر اصابت گلوله ی تک تیرانداز داعشی در حماه #سوریه به شهادت رسید و به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.

یک شب دلم گرفته بود، گفتم برم پیش دست بالا. تا نیمه شب سرگرم صحبت بودیم، بعد هم در همان چادرِ غلامعلی خوابیدم. هوا سرد بود و خوابم نمی‌برد. حدود ساعت ۳ شب بود که دیدم آرام بلند شد و به نماز قامت بست. تا اذان صبح، در حال رکوع و سجود بود. “الله اکبر” اذان که در محوطه پیچید، خودش را از سجاده کند و خزید زیر پتو! اذان به “حی علی خیر العمل” که رسید یکی از بچه‌ها ما را برای نماز صدا زد. غلامعلی بلند شد. دست‌هایش را به دو سمت کشید تا مثلاً خستگی خواب از تنش برود. جوری ادا در می‌آورد که گویی در خوابی عمیق بوده، به اتفاق برای گرفتن وضو به سمت تانکر آب رفتیم. گفتم: غلامعلی، تو که وضو داری. سرخ و سفید شد و گفت: هیس…. خواب دیدی خیر باشه.
#شهید_سردار_غلامعلی_دست_بالا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌