من از تو می نویسم و از اشک جاری ام
از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام
انگار فرق می کند این بار ، *رفتنت
یک جور دیگر است تب بی قراری ام
من سعی می کنم که شبم را جلا دهم
با گردسوز روشن امیدواری ام
تعجیل کن در آمدنت ای صبور من
گسترده نیست دامنه ی بردباری ام
من کیستم که شعر بگویم برای تو
باید افق دوباره بیاید به یاری ام
«مرغ دلم راهی قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی»
سلام بر تو ای دختر ولی خدا، سلام بر تو ای عمه ولی خدا، سلام بر تو ای دختر موسی بن جعفر علیه السلام»!
ما خستگان و راه ماندگان طریق عشق، به شفاخانه تو پناه آورده ایم تا به آیین کرامت، از دریای شفاعت سیرابمان کنی!
معصومه جان! بغض دلتنگی در هوای بارانی چشم هامان شکسته شده است . یاد بانوی تنها کوچه های مدینه، صبر از کف احساسمان برده است و برای زیارت قبر پنهان مادر مظلومه ات، تاب نداریم. پس به سایه امن حرم تو می شتابیم تا در کنج خلوت حریمت آرام بگیریم.
ای خواهر کریمه رضا علیه السلام! چقدر گلدسته های حرم تو، به آستان آسمانی رضا علیه السلام نزدیک است! انگار طنین صدای او، هر لحظه در هوای قلب هایمان می پیچد که: «هرکس معصومه علیهاالسلام را در قم زیارت کند، گویی مرا زیارت کرده است»
تقصیر من است اینکه، کم می آیی هر گاه شدم اسیر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم ، سه شنبه هم می آیی . . .


آخرین نظرات