حضرت نور

🔻اثرات سخن لغو
🔹کثرت اشتغال به مباحات و شوخی بسیار کردن و لغو گفتن و گوش به اراجیف دادن، قلب را می‌میراند.
▪️آیت الله انصاری همدانی رحمة الله علیه 
                   

🔻غم و شادی مؤمن🔻
🔹ما شاد و خوشحال می‌شویم که فلان کار، فلان معامله و امثال اینها درست شد و محزون می‌شویم که فلان مسئله و آن خرید درست نشد؛ اینها مال مؤمن نیست، یعنی وصف مؤمن نیست. اگر مؤمن واقعی باشد، سرور و شادیش فقط به این است که پروردگارش را اطاعت کرده است و خوشحال می‌شود، و اگر به گناه مبتلا شد، محزون می‌شود.
🌱آیت الله محمد شجاعی

      “رحمة الله علیه “

🔹فهرست محتوای مربوط به «هویت طلبگی»🔹 📚کتاب 🔸مجموعه کتاب‌های هفتگانه راه و رسم طلبگی 🔸مجموعه هشت جلدی منشور هویت 🔸کتاب تبیین هویت طلبگی و ترسیم سیمای آرمانی طلبه 🔸کتاب عیار حماسه طلبگی؛ قوام هویت حوزویان 🔸کتاب هویت طلبه 📄جزوه 🔸رسم طلبگی 🔸هویت صنفی روحانیت 🔸هویت طلبگی و استعدادیابی 🔸شاخص‌های هویت روحانیت 🔸یادداشتی پیرامون هویت طلبگی 🔸هویت طلبگی در تکامل تاریخی دین 🔸گزارش راهبردی مسئله هویت طلبگی 🔸هویت صنفی خواهران طلبه و الگوی آن 🔸هویت صنفی روحانی و طلبه از دیدگاه اساتید حوزه 🔸ارکان و مقومات تربیت در حوزه های علمیه و در طرح تعالی ✍️متن کوتاه و یاداشت 🔸سید مجاهدی که دلش برای خیابان‌های قم تنگ شده بود. 🔸نقش روحانیون، نقش «هدایت و دستگیرىِ معنوی» است. 🔸هویت طلبگی در کلام امام و رهبری 🔸بحران هویت؛ ام المسائل طلاب 📽صوت و فیلم 🔸هویت و سبک زندگی طلبه عصر انقلاب 🔸لوازم رسیدن به هویت اصیل طلبگی 🔸بحران هویت طلبگی 🔸معیار هویت طلبگی، عالم دین بودن است 🔸مجموعه صوت‌های آداب و شرایط طلبگی 🔸روایت مدرسه علمیه مطلوب هویت ساز

 قیامت این چیزها را نمی‌داند!

🔻 مرحوم #شیخ_مرتضی_زاهد اواخر عمر دیگر نمی‌توانستند با پای خود جایی بروند و چون وسیله‌های امروزی نبود، ناچار کسی ایشان را کول می‌گرفت و به این طرف و آن طرف می‌برد. این کار مشکلی برای کسی نداشت چون بدن ایشان در آن ایام لاغر و نحیف شده بود. 

🔸 یک روز جایی می‌رفتند. در کوچه‌ی شترداران کسی که ایشان را کول کرده بود، ظاهرا خسته می‌شود و مرحوم شیخ مرتضی را کنار کوچه به زمین می‌گذارد. بدن ایشان به دیوار کاهگلی خانه‌ی مجاور برخورد می‌کند و کمی خاک و پر کاه روی زمین می‌ریزد. ایشان با نگرانی درب آن خانه را می‌کوبند. صاحبخانه در را که باز می‌کند شیخ مرتضی را می‌شناسد. شیخ مرتضی می‌گویند من به دیوار خانه‌ی شما تکیه داده‌ام و کمی از خاک و کاهگل دیوار به زمین ریخته. بفرمایید چقدر باید بدهم تا جبران شود. صاحبخانه که به شیخ مرتضی ارادت داشت، می‌گوید اختیار دارید. منزل من متعلق به شماست. آقا در جواب می‌گویند قیامت این چیز‌ها را نمی‌داند. یا باید رضایت بدهی و حلال کنی یا باید خسارت بگیری».

📖 سیره وخاطرات علما/ص ۴۸

پدر و مادر، همان هایی که حتی اگر در برابر تمام دنیا ضعیف دیده شوی در برابر آنها قدرتمند به نظر خواهی آمد. آنها آنقدر به شخصیت تو اهمیت می دهند، آنقدر عزت تو را بالا میبرند که گویی نزد آنها باهوش ترین و برترین انسانی. حال همان هایی که اینگونه ما را بزرگ می دانند، گاهی نادیده گرفته می شوند، گاهی شخصیت شان خرد می شود، گاهی بی احترامی می بنند و همه اینها نه از طرف دیگران بلکه خود ما فرزندان است. چه خوب میشد هر گاه می خواستیم حرمت آنها را بشکنیم به منِ ضعیف درونمان بنگریم که چگونه به خود اجازه داده تا حرمت با ارزش ترین دارایی هایش را از بین ببرد.