حضرت نور
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو





  اسم فاطمه   ...

 

علت نام گذاري حضرت زهرا(س) به فاطمه چيست؟

فاطمه وصفي است، از مصدر فطْم، و فطم در لغت عرب به معني بريدن و قطع كردن و جدا شدن آمده است. فاطمه بر وزن اسم فاعل معني مفعولي مي دهد، به معني بريده و جدا شده.

فاطمه زهرا(س) از چه چيز بريده شد؟ در كتاب هاي شيعه و سني روايت شد، كه پيغمبر(ص) فرمود: او را فاطمه ناميدند،‌ چون خود و شيعيانش از آتش دوزخ بريده شده اند.
يونس بن ظبيان گويد: امام صادق(ع) فرمود: «آيا مي داني تفسير فاطمه چيست؟ عرض كردم: نه،‌ تفسير آن را بفرماييد. حضرت فرمود: فطمت من الشر؛ بريده شده است، از بدي ها».
پس به خاطر اين كه فاطمه(س) ‌از تمام بدي ها بريده شده و بري از همه شرها و گناهان است،‌ و از آتش دوزخ به دور است، وي را فاطمه ناميدند. اگر مقصودتان از سؤال اين است كه چرا در بين فرزندان رسول خدا(ص)‌ تنها فاطمه زهرا(س) به يك مقام معنوي بسيار عالي نايل شد، جواب اين است كه فاطمه (س) به خاطر معرفت نسبت به ذات اقدس احديت و عبادت و بندگي خالصانه به اين منزلت راه يافته است، نه به خاطر اين كه دختر پيامبر(ص) يا مادر حسنين و يا همسر امام علي(ع) است، چرا كه پيامبر دختران ديگر و امام علي(ع) زنان ديگر داشته اند و برخی زنان ديگر مادر امام بوده اند، ولي هيچ يك به مقامي كه فاطمه زهرا(س) رسيده است نرسيده اند. پس بر اثر شايستگي شخصي كه در وجودش بود، ‌به اين مرتبه معنوي رسيد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1401-10-20] [ 05:44:00 ب.ظ ]





  کرامت های ام البنین(س)   ...

حضرت ام البنين عليهاالسلام از زنان بزرگواري است كه درگاهش پناهگاه بي كسان و نااميدان است.از اين رو، نزد مسلمانان و شيعيان و دل باختگان آل اللّه عليه السلام، منزلتي والا دارد و كرامت هايي از او نقل كرده اند كه به چند نمونه بسنده مي كنيم.

 

1. آيت اللّه العظمي حاج سيّدمحمود حسيني شاهرودي رحمه الله مي فرمود: من در سختي ها، صد مرتبه صلوات براي مادر حضرت عباس عليه السلام جناب ام البنين عليهاالسلام ـ مي فرستم و حاجت مي گيرم.

2. آيت اللّه العظمي سيدمحمد شيرازي رحمه الله مي فرمود: شخصي در عالم مكاشفه، حضرت قمر بني هاشم عليه السلام را مي بيند و عرض مي كند: آقا! من حاجتي دارم؛ به چه كسي متوسل شوم تا حاجتم روا شود؟ حضرت مي فرمايد: به مادرم ام البنين عليهاالسلام.

3. در كتاب ام البنين؛ ستاره درخشان مدينه، به نقل از آيت اللّه حاج سيد طيّب جزايري آمده است: در سال 1341 ه . ش در يكي از سفرهايم، يكي از عالمان پاكستان را در مشهد ديدم. از او پرسيدم: پس از زيارت مشهد چه مي كنيد؟ گفت: به پاكستان برمي گردم. گفتم: حيف نيست انسان از پاكستان تا مشهد بيايد، ولي زيارت عتبات نرود؟ سخنم در او اثر كرد و بنا شد او هم با من به كربلا بيايد. از اين رو، با هم از مشهد به تهران آمديم و به سفارت عراق رفتيم، ولي آن جا اوضاع بسيار ناگوار بود و در دادن ويزا سخت گيري مي كردند. به همراهم گفتم: مي خواهي كربلا بروي؟ گفت: پس براي چه از مشهد به تهران آمده ام؟ گفتم: هزار صلوات نذر حضرت ام البنين عليهاالسلام مي كنيم، ان شاءاللّه ويزا مي دهند. هر دو نذر كرديم كه هزار صلوات هديه ام البنين عليهاالسلام بكنيم. در همين حال همراهم گفت: من نامه اي براي سفير پاكستان دارم. بيا باهم اين نامه را به او برسانيم. به سفارت پاكستان رفتيم. در آن جا نامه را به سفير داديم. او بسيار به ما احترام كرد و پرسيد: از تهران به كجا مي رويد؟ گفتيم: هر دو عازم عراق هستيم. البته اگر ويزا گير بيايد. گفت: اتفاقا من هم مي خواهم به عراق بروم. كمي صبر كنيد تا مداركم را آماده كنم. پس از مدتي آمد و گفت: دو نامه به نام شما براي كنسول عراق نوشته ام. نامه را گرفتيم و نااميدانه به سفارت برگشتيم.نامه را به دربان سفارت داديم. دربان رفت و پس از مدتي با دو فرم برگشت و پرسيد: عكس را آورده ايد؟ گفتم: بله! سپس فرم هاي مخصوص را پر كرديم و همراه عكس و گذر نامه به آن شخص داديم. بنا به گفته آن شخص، ساعت يك بعد از ظهر به جلو سفارت رفتيم. نخست اسمي كه صدا كردند، اسم ما دو نفر بود. با دلواپسي گذرنامه را باز كردم. ديدم ويزاي سه ماهه زده اند. از خوشحالي اشك از چشمانم سرازير شد. سپس به زيارت عبدالعظيم حسني عليه السلام رفتيم و صلوات ها را به روح حضرت ام البنين عليهاالسلام هديه كرديم.

4. از آيت اللّه العظمي حاج ملاعلي معصومي همداني رحمه الله (معروف به آخوند) نقل شده است: در يكي از روستاهاي همدان، خانمي بود كه با وجود آن كه سال ها از ازدواجش مي گذشت، بچه دار نمي شد. روزي خانم ديگري به او مي گويد: نذر كن نام فرزندت را ابوالفضل بگذاري. پس از مدتي خداوند فرزندي به او مي دهد و او نامش را ابوالفضل مي گذارد. آن فرزند در 14 ـ 15 سالگي دچار بيماري سختي مي شود، به گونه اي كه از زنده ماندنش نااميد مي شوند. باز همان خانم، به مادر فرزند توسل به حضرت عباس عليه السلام را سفارش مي كند. او نيز چنين مي كند. صبح فردا همان خانم به در منزل آن ها مي آيد و مي گويد: خدا فرزندتان را شفا داده است. ناراحت نباشيد. مي گويد: تو از كجا مي داني؟ پاسخ مي دهد: در خواب ديدم گروهي از زنان به سوي خانه شما مي آيند كه حضرت ام البنين عليهاالسلام نيز در ميانشان بود و فرمود: براي شفاي اين پسر مي روم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1401-10-15] [ 01:05:00 ب.ظ ]





1 2

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
 
 
مداحی های محرم